کردی نخست با ما عهدی چنان که دانی


کردی نخست با ما عهدی چنان که دانی

کردی نخست با ما عهدی چنان که دانی


کردی نخست با ما عهدی چنان که دانی

کردی نخست با ما عهدی چنان که دانی


کردی نخست با ما عهدی چنان که دانی

کردی نخست با ما عهدی چنان که دانی


ماند بدان که بر سر آن عهد خود نمانی

ماند بدان که بر سر آن عهد خود نمانی
ماند بدان که بر سر آن عهد خود نمانی
ماند بدان که بر سر آن عهد خود نمانی
ماند بدان که بر سر آن عهد خود نمانی
ماند بدان که بر سر آن عهد خود نمانی
ماند بدان که بر سر آن عهد خود نمانی
راندی به گوش اول صد فصل دل فریبم
راندی به گوش اول صد فصل دل فریبم
راندی به گوش اول صد فصل دل فریبم
راندی به گوش اول صد فصل دل فریبم
راندی به گوش اول صد فصل دل فریبم
راندی به گوش اول صد فصل دل فریبم
راندی به گوش اول صد فصل دل فریبم
و امروز در دو چشمم جز جوی خون نرانی
و امروز در دو چشمم جز جوی خون نرانی
و امروز در دو چشمم جز جوی خون نرانی
و امروز در دو چشمم جز جوی خون نرانی
و امروز در دو چشمم جز جوی خون نرانی
و امروز در دو چشمم جز جوی خون نرانی
و امروز در دو چشمم جز جوی خون نرانی
آن لابه های گرمت ز اول بسوخت جانم
آن لابه های گرمت ز اول بسوخت جانم
آن لابه های گرمت ز اول بسوخت جانم
آن لابه های گرمت ز اول بسوخت جانم
آن لابه های گرمت ز اول بسوخت جانم
آن لابه های گرمت ز اول بسوخت جانم
آن لابه های گرمت ز اول بسوخت جانم
زیرا که همچو آتش، یک سر همه زبانی
زیرا که همچو آتش، یک سر همه زبانی
زیرا که همچو آتش، یک سر همه زبانی
زیرا که همچو آتش، یک سر همه زبانی
زیرا که همچو آتش، یک سر همه زبانی
زیرا که همچو آتش، یک سر همه زبانی
زیرا که همچو آتش، یک سر همه زبانی
از تو وفا نخیزد، دانی که نیک دانم
از تو وفا نخیزد، دانی که نیک دانم
از تو وفا نخیزد، دانی که نیک دانم
از تو وفا نخیزد، دانی که نیک دانم
از تو وفا نخیزد، دانی که نیک دانم
از تو وفا نخیزد، دانی که نیک دانم
از تو وفا نخیزد، دانی که نیک دانم
وز من جفا نیاید، دانم که نیک دانی
وز من جفا نیاید، دانم که نیک دانی
وز من جفا نیاید، دانم که نیک دانی
وز من جفا نیاید، دانم که نیک دانی
وز من جفا نیاید، دانم که نیک دانی
وز من جفا نیاید، دانم که نیک دانی
وز من جفا نیاید، دانم که نیک دانی
از خون من فرستی هردم نوالهٔ هجر
از خون من فرستی هردم نوالهٔ هجر
از خون من فرستی هردم نوالهٔ هجر
از خون من فرستی هردم نوالهٔ هجر
از خون من فرستی هردم نوالهٔ هجر
از خون من فرستی هردم نوالهٔ هجر
از خون من فرستی هردم نوالهٔ هجر
یک ره به خوان وصلم ناکرده میهمانی
یک ره به خوان وصلم ناکرده میهمانی
یک ره به خوان وصلم ناکرده میهمانی
یک ره به خوان وصلم ناکرده میهمانی
یک ره به خوان وصلم ناکرده میهمانی
یک ره به خوان وصلم ناکرده میهمانی
یک ره به خوان وصلم ناکرده میهمانی
هستم بر آنکه خود را بی تو ز خود برآرم
هستم بر آنکه خود را بی تو ز خود برآرم
هستم بر آنکه خود را بی تو ز خود برآرم
هستم بر آنکه خود را بی تو ز خود برآرم
هستم بر آنکه خود را بی تو ز خود برآرم
هستم بر آنکه خود را بی تو ز خود برآرم
هستم بر آنکه خود را بی تو ز خود برآرم
هرچند می سگالم تو نیز هم برآنی
هرچند می سگالم تو نیز هم برآنی
هرچند می سگالم تو نیز هم برآنی
هرچند می سگالم تو نیز هم برآنی
هرچند می سگالم تو نیز هم برآنی
هرچند می سگالم تو نیز هم برآنی
هرچند می سگالم تو نیز هم برآنی
خاقانی این جفاها از تو عجب ندارد
خاقانی این جفاها از تو عجب ندارد
خاقانی این جفاها از تو عجب ندارد
خاقانی این جفاها از تو عجب ندارد
خاقانی این جفاها از تو عجب ندارد
خاقانی این جفاها از تو عجب ندارد
خاقانی این جفاها از تو عجب ندارد
کاخر نه در جهانی، پروردهٔ جهانی
کاخر نه در جهانی، پروردهٔ جهانی
کاخر نه در جهانی، پروردهٔ جهانی
کاخر نه در جهانی، پروردهٔ جهانی
کاخر نه در جهانی، پروردهٔ جهانی
کاخر نه در جهانی، پروردهٔ جهانی
کاخر نه در جهانی، پروردهٔ جهانی